کد مطلب:125075 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

افسانه ازدواجهای مکرر
افسانه نوشته اند كه حسن بن علی بسیار زن می گرفت و طلاق می داد تا آنجا كه پدرش علی علیه السلام بر سر منبر فرمود: «حسن مردی مطلاق است (بسیار زن می گیرد و طلاق می دهد)، هش دارید و دیگر به او زن ندهید.» اما مردم پاسخ می داند كه: ما افتخار داریم دخترمان در اختیار او باشد زیرا او فرزند پیامبر است!

این افسانه تا آنجا میان مورخان شهرت یافت كه از پنجاه تا سیصد زن برای او نوشته اند! در صورتی كه این اخبار، هم از جهت سند تاریخی و روایی و هم از جهت قرائن عقلی و نقلی دیگر مخدوش و دروغ آنها روشن است.

توضیح آنكه مجموعه ی اخباری كه در این زمینه رسیده ریشه ی آنها به سه كس بازمی گردد: 1) ابوالحسن علی بن محمد مداینی 2) محمد بن علی بن عطیه ابوطالب مكی 3) ابوجعفر منصور دوانیقی خلیفه ی ستمگر عباسی



[ صفحه 56]



1) ابوالحسن مداینی صاحب تاریخ است كه در سال 225 از دنیا رفته، و او شمار همسران حضرت را تا 70 نفر شمرده است. بسیاری از رجال شناسان او را دروغگو، جعال، رشوه گیر و ضعیف الروایه و هوادار بنی امیه دانسته اند. وی از وابستگان عبدالرحمن بن سمره بود كه سعی داشت بنی امیه را تقویت كند [1] .

2) ابوطالب مكی صاحب كتاب قوت القلوب است كه در سال 383 (یا 386) از دنیا رفته است. وی مردی داستان سرا و سخن باف بود. وی را دچار اختلالات روانی دانسته اند كه سخنانی پریشان می گفت، از جمله آنكه گفت: «هیچ كس بر خلایق زیانبارتر از خالق آنها نیست»! و نیز اهل موسیقی و طرب بوده و در جوانی آوازه خوانی داشته است و رجال شناسان معتبر اهل سنت [2] او را ضعیف شمرده اند.

3) ابوجعفر منصور دوانیقی كه در جور و ستم و شهره ی آفاق بود و دشمنی او با آل علی علیه السلام زبانزد خاص و عام. مسعودی



[ صفحه 57]



گوید [3] : هنگامی كه عبدالله بن حسن [4] را دستگیر كردند، منصور خطبه ای خواند و ضمن جسارت به علی و اولاد او، در طعن به امام مجتبی (كه اولاد او زمان بنی عباس فراوان قیام كردند و موی دماغ منصور بودند) گفت: «او هر روز زنی می گرفت و زنی را طلاق می داد، و این كار او ادامه داشت تا در بستر جان سپرد»! [5] .

در برخی از كتب شیعه نیز مانند محاسن برقی و فروع كافی دو - سه روایت نقل شده كه راوی آنها یحیی بن علاء و عبدالله بن سنان است، كه اولی قاضی منصور دوانیقی و و دومی قاضی و خازن منصور و مهدی و هادی و رشید بوده است، و وضع روایت چنبن اشخاصی معلوم است!

در اینجا باید به چند نكته و سؤال بی پاسخ توجه كرد:

- امام مجتبی علیه السلام معصوم است و این گونه زندگی و برخورد با زنان مسلمان از او ناممكن است.

- در صورت صحت این اخبار، امام باید هر 40 - 30 روزی



[ صفحه 58]



یك زن گرفته و طلاق داده باشد. و باید توجه داشت كه آنها متعه (همسر موقت) نبوده اند، زیرا لفظ «طلاق» دارد و متعه ای كه مدتش تمام شده باشد یا مدت را به او ببخشند خود به خود جدا می شود و او را مطلقه نمی گویند.

- اگر به احترام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او زن می دادند، باید پرسید مگر برادرش امام حسین علیه السلام فرزند پیامبر نبود؟!

- مردی كه افتخار دامادی او را داشتند چرا او را تنها گذاشتند؟

- با این همه سرگرمی به ازدواج و طلاق، داستان حضور حضرتش در جنگها و پیاده به حج رفتن ها چه می شود؟

- اگر علی علیه السلام مردم را از زن دادن به او نهی می كرد چرا امام حسن علیه السلام عبرت نگرفت و به خواست پدر بزرگوارش تن نداد؟

- چرا از آن همه زن، جز چند تن انگشت شمار نامی از آنها و تبارشان معروف نیست؟

- مگر طلاق ناخوشایندترین حلالها نزد خدا نیست؟ چرا امام حسن علیه السلام خلاف رضای خدا عمل می كرد؟

- آیا واقعا زنان از روحیه ی او باخبر بودند و باز تن به همسری او می دادند؟!

- مهریه ی این زنان، آن هم مهریه های گزافی كه در تواریخ آمده، از كجا تأمین می شد؟



[ صفحه 59]



راستی كه همه ی این چراها بی پاسخ مانده است. تنها پاسخی كه گفته اند این است كه سبب همه این ازدواجها زیبایی و شكوه و آراستگی سر و وضع حضرت بوده است. در پاسخ گوییم: اگر این را بپذیریم این علت جذب زنان و خانواده های آنهاست،چرا آن حضرت یوسف وار از زنان چشم نمی پوشید و خود را دستخوش هوسرانی آنان می كرد؟!

حال آنكه در روایتی دقیقا عكس اخبار مذكور آمده، زیرا كه عمل آن حضرت با عمل یوسف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مطابقت یافته است. ابن شهر آشوب گوید: در روایت آمده: آن حضرت مشغول نماز بود كه زنی بسیار زیبا بر او وارد شد. امام نماز را كوتاه كرد و پس از نماز پرسید: آیا حاجتی داری؟ گفت: آری، من همسر ندارم و آمده ام خود را در اختیار شما بگذارم. امام فرمود: برخیز و از من دور شو، من و خودت را به آتش نسوزان. آن زن اصرار می كرد و امام می گریست و می فرمود: از من دور شو...

این گذشت، شبی امام از خواب بیدار شد و شروع كرد به گریه كردن. امام حسین علیه السلام علت را پرسید، امام حسن علیه السلام نخست از او عهد گرفت تا زنده است آن را به كسی نگوید، سپس فرمود: یوسف را خواب دیدم و در میان تماشاگران به او نگاه می كردم و از حسن و جمالش می گریستم. او مرا را



[ صفحه 60]



میان مردم دید و گفت: چرا می گریی، پدر و مادرم فدایت؟

گفتم: به یاد شما و همسر عزیز مصر (زلیخا) افتادم كه هر چه گرفتاریها از دست او كشیدی و به زندان افتادی و پدرت یعقوب چه مصیبت جانگدازی را تحمل كرد! این را گفتم و گریستم و در تعجب بودم. یوسف گفت: چرا از رفتار خودت با آن زن اعرابی در ابواء تعجب نمی كنی (كه با آن حسن و جمالش دست از او كشیدی و نفس خویش را كنترل نمودی)؟! [6] .

همسران آن حضرت طبق آنچه تاریخ به طور مسلم ضبط كرده سه همسر است به نامهای خوله ی فزاری، زنی به نام عایشه، و جعده دختر اشعث كه حضرتش را مسموم نمود. البته برخی از مورخان 9 تا 13 نفر را اسم برده اند ولی بیشتر آن نامها چند نام برای یك نفر است مانند جعده كه او را سكینه، شعثاء و عایشه نیز خوانده اند.

نكته ی دیگر آنكه تعداد فرزندان آن حضرت را بین 8 تا 23 نفر ذكر كرده اند. با توجه به آن ازدواجهای ادعایی چرا تعداد فرزندان به این اندازه است؟ آیا در آن روزگار هم مسأله ی تحدید نسل مطرح بوده؟ در صورتی كه درست به عكس



[ صفحه 61]



است، زیرا علویان می كوشیدند فرزندان بیشتری داشته باشند تا بتوانند در برابر دشمنان از نیروی انسانی بیشتری برخوردار باشند.


[1] براي اطلاع بيشتر لسان الميزان 253:4 و معجم الادباء 124:14.

[2] ابن كثير در البداية 319:11 و ابن حجر در لسان الميزان 300:5 و ابن جوزي در المنتظم 190:7 و ابن اثير در لباب الانساب 174:4.

[3] مروج الذهب 311:3.

[4] او عبدالله بن حسن بن حسن معروف به عبدالله محض، نوه ي امام مجتبي عليه السلام بوده است.

[5] در اين بخش از پاورقي ترجمه ي مقاتل الطالبيين 75 - 74 از استاد بزرگوارمان استاد علي اكبر غفاري بهره برجسته ايم.

[6] بحار 340:43 به نقل از مناقب ابن شهر آشوب.